مامانی امروز من وبابا رفتیم دکتر ساعت 10 وقتی رفتم داخل اول وزنم کرد57 کیلو بودم بعد هم صدای قلب رو شنیدم خیلی حس خوبی بود از خوشحالی خندیدم .بابا یی هم خیلی دوست داره بشنوه دکتر برا دو هفته دیگه سونو برای تعیین جنسیت نوشت بعد رفتیم زیست خاور وبرای ناهار هم رفتبم خونه خاله مهداد اونم خیلی خوشحال شد عزیزم وما همه دوست داریم گل من.
اولین شنیدن صدای قلب
-
مامان فرزانه(مامان نازنین)سه شنبه 23 مهر 1392 - 20:14
-
مهدادسه شنبه 30 مهر 1392 - 19:00