مامان مهسا و خاله مهزاد دیروز رفتند بازار و برای شما آقا کوچولوی نازنین یک سری وسایل اولیه را خریدند. شیشه و قاشق و ... البته من ندیدم هنوز خاله جون. قربون شما برم من دلم دیگه طاقت نداره، لحظه شماری میکنم. پنج ماهت تموم شده و رفتی وارد شش، الهی که سالم و سلامت به دنیا بیای. هزار تا دوستت دارم.
اولین خرید
-
مامان پارسا(پسرنازم)پنجشنبه 14 آذر 1392 - 23:49
-
مامان مهساشنبه 16 آذر 1392 - 03:50