عزیزم این روزها دیگه شمارش معکوس برای همه شروع شده و همهمان چشم به راه شما پسر ناز هستیم. دیورز خونۀ مامان جون مامان و بابای شما هم بودند و شما هم صد البته که حضور داشتی. مامانت حسابی سنگین شده. قربونت بشم. من که دیگه تحمل ندارم و برای به دنیا آمدن شما عزیز دل روزشماری میکنم. امروز مامانت وقت دکترش بود و الان که من برای شما پسر گل مینویسم مامانت با مامان جون رفتند دکتر.خیلی همه دوستت داریم و منتظردیدن روی ماهت هستیم.