عزیز دلم دیروز اولین آوایی که گفتی ادا بوددقیقا چهار ماه و21 روزت بود من وبابا خیلی خوشحال شدیم برامون خیلی هیجان داشت.این روزا خیلی شیرین شدی برامون طوری که وقتی خوابی دلم برات تنگ میشه دوست دارم عشق من.
انالله واناالیه راجعون
عزیز دلم امروز روز هفتمی که مادر جون دیگه بین ما نیست. این رو بدون که خیلی دوستت داشت بهت میگفت کبوتر مادر .بابا رو هم خیلی دوست داشت مادربزرگ بابا بود .خدا رحمتش کنه خیلی مهربون بود.
تمام شدن سه ماهگی
معین عزیزم امروز سه ماهش تموم شده و تازه وارد چهار ماه شده.من وبابا برای اولین بار با پسرم به سفر دو روزه رفتیم.نیشابور و کدکن خیلی خوش گذشت ولی پسرم کمی خسته شده بود.انشااله که بتونیم با هم سفرهای طولانی تر بریم.
اولین واکسن دو ماهگی
عزیز دلم 17 اردیبهشت روز چهار شنبه دو ماهش تموم شد من و مامان جون رفتیم بهداشت وواکسن دو ماهگی معین جونم رو زدیم نفس مامان خواب بود برای واکسن زدن بیدارش کردم موقع تزرق کمی گریه کرد ولی بعد آروم شد .چون قطره استامینیفون میخورد عشق مامان خیلی بی حال بود تا فردا بعد از ظهرش همین طوری بود تا اینکه بهتر شد. ولی کلی تغییر کرده حرکات جدیدی نشون میده که من رو خیلی خوشحال کرده .